حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد ناصر تقوی
«بسم الله الرحمن الرحيم »الحمد لله ربّ العالمین ،حمداً نسعد به في السعداء من اوليائه والصلوة والسّلام علی خیر المرسلین محمدٍ و آله الطاهرین و علی صحبه المنتجبین . عبادالله ! اُوصیکم و نفسی بتقوی الله .خودم و شما نمازگزاران عزیز را به پرهیزگاری و تقوای الهی توصیه می کنم .پرهیزگاری و نیکی به پدر و مادر :در سورهء مبارکهء مریم خداوند بزرگ هنگامی که از حضرت یحیی ( علیه السلام ) – پیامبر الهی – سخن می گوید به نعمات و مواهبی که به جناب یحیی (ع) عطا شده است اشاره می کند و از جملهء آنها می فرماید : ” وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا“( مریم ، آیهء ۱۳ ) یعنی به یحیی رحمت و محبّت ( نسبت به دیگر انسانها ) از جانب خود بخشیدیم و به او پاکی و طهارت ( در روح و در عمل ) عطا کردیم و او پرهیزکار و متّقی بود و سپس می فرماید : ” وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا ” ( آیهء ۱۴ ) یعنی جناب یحیی ( ع ) که پرهیزکار و متقی بود نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبّار و متکبّر و معصیت کار و گناه آلوده نبود . چنانکه می بینید در وصف جناب یحیی که ” کان تقیاً ” است یعنی انسانی متقّی و پرهیزکار بود خداوند فرموده است و ” بَرّاً بوالدیه ” یعنی نیکوکاری و لطف و احسان داشتن به والدین از اوصاف قطعی متقین است . مسألهء تقوی و پرهیزکاری که مستقیماً با عبودیت و ادب محضر الهی مرتبط است اینچنین با مسألهء اکرام و احسان و نیکی به پدر و مادر مرتبط است که از اصلی ترین خصوصیات یک انسان متّقی نحوهء تعامل او با پدر و مادر است . قرآن به ما می آموزد که این مسألهء توجه و لطف به پدر و مادر تا چه حدّ مهم است . بنابراین اگر کسی در هر جنبه ای از جنبه های عبودیت پیش برود ولی با پدر و مادر خود برخورد شایسته ای نداشته باشد در واقع عبودیت او و پرهیزکاری او مخدوش است . در آیات دیگر قرآن هم وقتی با دقت نظر می افکنیم اهمیت این مطلب را بیشتر متوجه می شویم . در سورهء اسراء آیهء ۲۳ خداوند بلافاصله پس از آن که می فرماید : و پروردگار تو فرمان داده و حکم کرده است که بجز او هیچکس را نپرستید ( وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ) می گوید : ” وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ” یعنی در خصوص پدر و مادر خود نیکی و احسان نمایید . توجه قرآن نسبت به مسألهء احسان به پدر و مادر در آیات مختلف سوره های بقره ، لقمان ، احقاف ، ابراهیم ، نساء و انعام بسیار است و گاهی با تفصیل و جزئیات بیشتری به این مسأله پرداخته شده مثل آیات ۲۳ و ۲۴ سورهء اِسراء که می فرماید « چنانکه یکی از پدر و مادرتان پیر و سالخورده شدند مبادا کوچکترین کلمه ای بر زبان برانید که موجب آزردگی و رنجش خاطر آنها شود و صدایتان را برای آنان بلند نکنید و همواره با احترام و در نظر داشتن بزرگی آنان با آنها سخن بگویید و هماره پر و بال تواضع و فروتنی خود را از سرِ مهر و محبت و رحمت بر آنها بگسترانید و اینچنین در مقابل پروردگار آنها را دعا کنید که : « پروردگارا همانطور که آنها مرا در کودکی تربیت کردند مشمول رحمت و مهربانی خود قرار ده ! » در روایات اسلامی نیز پیرامون اهمیت احسان و نیکی به پدر و مادر بسیار گفته شده است و آثار مثبت وضعی در زندگی برای این توجه بر شمرده است ، همانطور که از سوی دیگر بی احترامی به پدر و مادر هم آثار وضعی خود را دارد و حتی در مواردی احترام اندک و به جا نیاوردن حقِ کامل احترام آنها نیز تأثیر منفی در زندگی مان دارد . در کتاب « بحار الانوار » و در روایتی منقول از امام جعفر صادق (ع) می خوانیم که امام می فرمایند : « هنگامی که حضرت یعقوب (ع) به دیدار فرزندش یوسف (ع) آمد ، یوسف (ع) از مرکب پیاده نشد . جبرئیل نازل شد و به یوسف (ع) گفت : دست خود را باز کن و به ناگاه نوری از دست او خارج شد . جبرئیل گفت بدلیل آنکه آنچنان که شایسته بود احترام پدر را نداشتی نور نبوت از نسل تو خارج شد . » [ ….. نزعت النبوة من عقبك عقوبة لما لم تنزل إلى الشيخ يعقوب فلا يكون من عقبك نبيّ] ( بحار الانوار ، ج ۱۲ ، ص ۲۵۲ )البته یک نکته را هم باید توجه داشته باشید که نیکی به پدر و مادر فقط در زمان حیات آنها نیست . یعنی بگوییم حال اگر بخواهیم به درجات کامل تری از عبودیت و تقوی و پرهیزکاری برسیم ولی پدر یا مادرمان یا هردوی آنها در قید حیات نیستند پس وظیفه ای بر ما نیست ! پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :« سرور و آقای نیکان و خوبان در روز قیامت کسی است که به پدر و مادر پس از مرگشان نیکی کند» (سید الابرار یوم القیمة رجلٌ بر والدیه بعد موتهما ) [ بحار الانوار ، ج ۷۱ ، ص ۸۶ ] این نیکی می تواند با صدقه دادن و اطعام فقرا و مستمندان به نیّت پدر و مادر باشد یا با خواندن سوره هایی از قرآن و هدیه کردن ثوابش به آنان و مواردی اینچنین و البته اگر خود انسان عملش و زندگیش نیکوکارانه باشد باقیات صالحاتی است برای والدینش و آنها نیز در این اجر نیکوکاری وی سهیم خواهند بود . ان شاء الله خداوند همهء ما را از قدر شناسان والدین خود قرار دهد .در ادامهء بحث مدارا در اسلام به استثنائات مدارا رسیدیم و گفتیم این قانون کلی مدارا که به آن شدیداً توصیه شده است نباید به نحوی باشد که مورد سوء استفاده قرار گرفته و دستاویز کسانی قرار گیرد که به اصل مدارا و آزاد اندیشی ضربه وارد کنند و اکنون ادامهء آن بحث را با توجه به این استثنائات در قرآن کریم ادامه می دهیم . قرآن و استثنائات مدارا :در برخی آیات با توجه به همان روحیهء مداراجویانه و اخلاق کریمانهء پیامبر ، خداوند به پیامبرِ رحمت ، توصیه می کند که در مواردی برخی افراد مکّارانه و مغرضانه به تو نزدیک می شوند تا تو را وسوسه کنند و از آنچه بر تو وحی کرده ایم بفریبند تا غیر از آن مطالبی که ما به تو وحی کرده ایم را به ما نسبت دهی ، و در آن صورت آنها تو را به دوستی خود بر می گزینند و بعد در ادامهء آیه می فرماید و اگر ما تو را ثابت قدم نمی داشتیم و در پرتو مقام عصمت به دور از انحراف نبودی ، نزدیک بود که قلب مهربان پیامبر اندکی به سوی آنان تمایل پیدا کند . ( آیات ۷۳ و ۷۴ سورهء اسراء ) و آنگاه خداوند هشدار می دهد که اگر چنین می بودی و چنین می شد که تو تحت تأثیر وسوسه های آنان قرار می گرفتی ، ما دو برابر مجازات آن وسوسه گران را در این زندگی دنیا و دو برابر مجازات آنها را پس از مرگ به تو می چشاندیم و آنگاه برای خویش در برابر ما یاوری برای خودت نمی یافتی ( آیهء ۷۵ / اسراء )این آیات یک استثناء مهم در مدارا را بیان می کند که در آیات دیگر هم همین مطلب ِ محوری با بیانهایی دیگر و به مناسبت های شأن نزولی دیگر امده است و آن اینکه ای پیامبر! حدّ و مرز مدارای تو می بایست تا جایی باشد که اختلال و ضعف و سستی نسبت به اعتقادات و مبانی و ارزشهای دینی وارد نکند . یعنی اگر گروههایی از وسوسه گران چه از به ظاهر مسلمانان و منافقان و چه از غیر مسلمانان تو را در انجام وظیفه ات و ابلاغ کامل پیام ما سست کردند و قصد انحراف در انجام وظیفه ات را داشتند با قاطعیت و صلابت تمام در مقابل آنها بایست و از خود انعطاف نشان مده . البته این آیات و این استثنائات در مورد ما هم در سطحی دیگر وجود دارد . همانطور که دستور به مدارا برای همهء ما بود ، استثناء آنهم برای همهء ماست . خداوند به ما توصیه می کند که با کسانی که اهل ظلم کردن بوده و ستمکار هستند رفاقت و مدارا نکید چرا که این اختلاط و مدارای ما در واقع راه را برای ظلم بیشتر آنها باز می کند و لذا می فرماید : اگر چنین کنید آتش عذاب شما را هم فرا می گیرد و آنگاه شما را نیز به جز خداوند هیچ سرپرستی نخواهد بود و هیچ یاری رسانی نیست ( فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ ) ( 113 / هود )خداوند به پیامبرش تأکید می کند که برخی از منافقان و بعضی از کفّار نزد تو می آیند و از روحیهء نرم و مدارا جوی تو سوء استفاده می کنند و به تو دروغ می گویند و تکذیب آیات می کنند ، از این دروغگویان وتکذیب کنندگان فرمان مبر ( فلا تطع المکذّبین ) و اینان دوست دارند که تو در مورد حق و حقیقت از خود نرمش نشان دهی تا آنها هم نرمش نشان دهند . یعنی چاپلوسی و چرب زبانی می کنند تا با این چرب زبانی تو هم چرب زبانی کنی و از حقیقت ، برای خوشایند آنها منحرف شوی ( وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهنون ) و در این راه ممکن است سوگند هم یاد کنند و قسم هم بخورند ولی ای پیامبر از هر کسی که سوگند یاد می کند و فرومایه و پست است اطاعت مکن (وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ) [ سورهء قلم / ۸ تا ۱۰ ]در واقع استثناء مدارای قرآنی ، قاطعیت در برابر انحراف از حقیقت و صلابت در مقابل کسانی است که شرایط آزاد اندیشی و آگاهی و انتخاب آزادانه را سلب می کنند . صلابت و قاطعیّت در مقابل کسانی است که عملاً نه فقط بر علیه مسلمانان که بر علیهء همهء متدیّنان توطئه می کنند و اجازه نمی دهند که مردم و انسانها آزادانه بر باورهای خود باشند و نیز قاطعیّت در مواردی که گروهی مصلحتِ عامّه و مصالح انسانها را در جامعه به خطر می اندازند . نه تنها در مقابل این افراد که عزم خود را برای توطئه جزم کرده اند باید ایستاد بلکه قرآن می گوید نکند به خاطر قاعدهء کلّی مدارا و توصیهء به رحمت و نرم خویی احساس کنند که هر اقدام و عملی که می خواهند می توانند انجام دهند و شما هیچ واکنشی نشان نمی دهید . خیر ! بلکه باید در این موارد استثنائی در شما یک نوع سختی و صلابت و قاطعیت ببینند : (وَليَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً ) [ آیهء ۱۲۳ / توبه ] همین آیات در مورد منافقین ِ به ظاهر مسلمان می گوید که این منافقان وقتی سوره ای نازل می شود « به تمسخر» می گویند که این سوره ایمان کدامیک از شما را اضافه کرد ؟ (أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَـذِهِ إِيمَانًا ؟ ) خداوند می فرماید : آنان که واقعاً ایمان آورده اند و ایمان در قلبشان نشسته است بر ایمانشان افزوده می شود ولی آنها که در دلهایشان بیماری و مرض است ، پلیدی و آلودگی بر دلهای آلودهء شان افزوده می شود . خداوند می فرماید آن مؤمنینی که ایمانشان اضافه می شود و در واقع آیات قرآن بر دلهای آینه وار و پاک آنها تأثیر می کند از این آیات و رحمت و فضل الهی خوشحال و شادمان می شوند ولی آنها که دلشان آلوده بوده و همچون گِل سیاه که هیچ نوری را منعکس نمی کند ، بر آلودگی شان افزوده می شود و در همین حالتِ انکار آیات – که از روی جهل و عناد و حسد صورت گرفته – از دنیا می روند . ( نگاه کنید به آیات ۱۲۴ و ۱۲۵ سورهء توبه ) بنابراین با افرادی اینچنین که حتی شنیدن آیات را به مسخره می گیرند و این مسخره کردن را ابراز می کنند تا بگویند که آیات قرآن بر قلبها تأثیر ندارد و یا به زور اسلحه و برخورد مسلحانه می خواهند با اندیشه و اعتقاد انسانها مبارزه کنند، خداوند به پیامبرش می گوید در مقابل این گروه افراد از منافقین و کفّار نرمش و مدارا معنی ندارد . بلکه در مقابل آنان با قاطعیت بایست و سختگیر باش ( واغلُظ علیهم ) [ تحریم ، ۹ ]بنابراین قرآن کریم در تمام چنین آیاتی که دستور برخورد و قاطعیت می دهد ، در واقع در این موارد استثناء عدم مدارا و عدم انعطاف را به این جهت توصیه می کند که فضای گزینشگری انسان آسیب می بیند و موانعی بزرگ در راه هدایت و سعادت انسانها پدید می آید . کسانی که می خواهند فضا را به سمت فضایی جبرآلود و مسلوب الاختیار سوق دهند و چه از لحاظ فیزیکی با جنگ و جدال و خشونت و چه از لحاظ امنیت روانی ، شرایط انتخاب آزادانه را بر هم زنند مجاز نیستند تا در نرمش مهرورزانهء اسلام و پیامبر رحمتش ، با سوء استفادهء از همین مدارا فضا را برای یک زندگی آزادانه و حقیقت بین آشفته کنند .* به مناسبت این ایام و جفایی که بر پیامبر رحمت و آخرین هدیهء آسمانی به بشریت ( قرآن کریم ) و ظلمی که به ایندو روا داشته شده است عرض می کنم که چه کودکانه و جاهلانه و یا مغرضانه است که کسی همین استثنائات را که با تفسیر و توضیح خاص و شأن نزول تاریخی ویژه اش قابل توضیح است ، به عنوان یک حکم کلی از منش و سبک یک کتاب الهی تلقی کند . قرآنی که کتاب رحمت است و راههای سعادت را برای همهء انسانها بیان می کند و چنانکه خداوند در همین قرآن می فرماید کتابی است که به سنتهای پسندیده و صحیح ادیان قبلی پیش از اسلام راهنمایی می کند : ( يُرِيدُ اللّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ ) [ 26 / نساء ] ، قرآنی که در آن خداوند حتّی در مورد پیمان شکنانی که قرار و پیمان خود را با پیامبرش شکستند به حضرت محمد (ص) می فرماید از این افراد پیمان شکن درگذر و از خطایشان صرفنظر کن که خداوند نیکوکاران را دوست دارد 🙁فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ) [ مائده / ۱۳ ]قرآنی که در آن خداوند می فرماید بدیها را با خوبی پاسخ دهید و در این صورت است که می بینید که بین شما و دشمن شما ، که به شما بدی می کند دوستی و گرمی برقرار می شود: ( ادفع بالّتی هِیَ أحسن فإذا الذی بينَکَ و بينَهُ عَداوَةٌ کأنَّهُ ولیٌّ حميم )[ 34 / فصّلت ] و نیز ببینید 🙁وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ ) [ 22/ رعد ] ، قرآنی که آخرین هدیهء خداوند و آخرین میوهء درخت مبارک وحی است و پیوند دهندهء همهء مؤمنان به ادیان آسمانی است چنانکه خودش تصریح می کند که این وعدهء حق هم در تورات و هم در انجیل همانند قرآن آمده بود ، و قرآنی که شفاء و رحمت است برای مؤمنان (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ )[ اِسراء / ۸۲ ]تنها جواب و پاسخی را که در قبال اینگونه رفتارهایی مناسب می بینم جوابی است که با استمداد از خود قرآن به ذهن می رسد که وصف حال اینگونه رفتارها در مقابل با وحی و کتابهای آسمانی و مقدسات است و نیز توصیف آیندهء این اقدامات :” يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ“( صف / ۸ )« آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی نور خداوند خود را کامل می کند هر چند پوشندگان و منکران حقیقت خوش نداشته باشند . » والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته