حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد ناصر تقوی
موضوع : مدارا در اسلام (۹)«بسم الله الرحمن الرحيم »الحمد لله ربّ العالمین ، و لهالحمدباعثالحمد، و لهالحمدوارثالحمد، و لهالحمدبديعالحمد، و لهالحمدمنتهىالحمد، و لهالحمدمبتدعالحمد، و لهالحمدمشتريالحمد، و لهالحمدوليالحمد، و لهالحمدقديمالحمد .وصلی الله علی حبیبه و نجیبه محمّدٍ و صلی الله علیه و علی آله الطاهرین و علی صحبه المکرّمین . عبادالله ! اُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه .خودم و شما را به پرهیزگاری و تقوای الهی سفارش می کنم . پرهیزگاری جامع خوبیها : در یکی از روایات زیبا می بینیم فردی به محضر رسول گرامی حضرت محمد (ص) عرض می کند که ای رسول ِ خدا ! من احادیث و روایات بسیاری از شما شنیده ام اما ترسم از اینست که این جملات و احادیث از یادم برود . پس جمله ای بفرمایید تا مفهوم و معنای تمام آنها را در بربگیرد و جامع ِ همهء آنها باشد . پیامبر اکرم (ص) به این شخص که نامش « یزید بن سَلَمه جَعَنی » است می فرماید :در آنچه که می دانی و بدان علم داری خدای را پاس بدار و پرهیزگار باش . [ عن یزید بن سَلَمة بن الجَعَني قال : یا رسول الله ! انّي قد سمعتُ فیک َ حدیثاً کثیراً أخافُ أن یُنسیني أوَّلُهُ آخِرَهُ فحدّثني بِکَلَمِةٍ تکونُ جماعاً . قال : إتّق الله فیما تَعلَم . ]صحیح ترمذی ، ج ۱۰ ، ص ۱۵۶موضوع سخن ما پیرامون مدارا در اسلام بود و این بحث را با توجه به آیات قرآنی و احادیث قدسی از نظر گذراندیم . اکنون مناسب است تا نگاهی کوتاه از منظر احادیث و روایات به این موضوع داشته باشیم . مُدارا در روایات و احادیث اسلامی : روایات و احادیث بسیاری پیرامون مسألهء مدارا در کلام بزرگان اسلام آمده است که ما از این پس با انتخاب برخی از آنها به ذکر این روایات می پردازیم . اما پیش از آنکه به احادیثی که مستقیماً به مُدارا پرداخت شده اشاره کنیم ، تذکر یک نکته لازم است و آن اینکه در مباحث اخلاقی اسلام – اعمّ از اخلاق فردی یا اخلاق اجتماعی – به جز واژه و مفهوم « مدارا» به واژگان و مباحثی دیگر نیز بر می خوریم که در ارتباط با این مفهوم هستند و بی مناسبت نیست که فقط لیستی از این مفاهیم مرتبط پیرامون مدارا را از نظر بگذرانیم : مفاهیم مرتبط با مدارا : 1- رِفق :نزدیکترین مفهوم مرتبط با مدارا که قبلاً هم بدان اشاره کردیم واژهء « رفق » است . به طوریکه برخی در ترجمهء روایات به خاطر همین نزدیکی مفهومی ، « رفق » را به مدارا ترجمه می کنند – که البته ترجمهء دقیقی نیست – رفق می تواند نتیجهء مدارا باشد و انسان وقتی با دیگران دوستی می ورزد و رفق پیشهء خود می کند در واقع نوعی از مدارا را انجام می دهد . پس رفق می تواند در حین مدارا نیز اتفاق بیفتد . خلاصه به نظر می رسد رفق أخصّ از مدارا است ولی آنقدر این دو واژه با هم تلازم و نزدیکی دارند که ابواب و عناوین « رفق و مدارا » را نیز در برخی کتب روایی با هم و دوشادوش هم می بینیم .حضرت علی (ع) می فرماید :« وارفُق ما کانَ الرِّفقُ أرفق » یعنی آنجا که دوستی و مهربانی بهتر است دوستی پیشه کن . [ نامهء ۴۶ نهج البلاغه ] 2- تغافل : یعنی خود را به غفلت زدن که این واژه و مفهوم نیز أخص از مدارا می باشد و در برخی موارد لازمهء مدارا کردن تغافل از مطلب نامناسبی است که در طرف مقابل سراغ داریم . چنانکه در برخی روایات همین واژه به کار رفته است . مثل این روایت حضرت امیر(ع) که فرمود :” من لم یتغافل ولایَغضُّّ عن کثیر ٍ من الأمور تنغّصت عیشَتُهُ “( غررالحکم ، ج ۵ ، ص ۴۵۵ )کسی که تغافل را پیشهء خود قرار ندهد و از بسیاری امور ( قابل اغماض ) چشم پوشی نکند ، زندگی او ناگوار خواهد شد . 3- لین :یعنی نرمخویی و نرمی در گفتار و رفتار که این مفهوم هم یکی از جلوه ها و مصادیق مدارا می باشد . این واژه نیز در برخی روایات با لحاظ تأکید بر نرمی و نرمخویی در رفتار و گفتار در احادیث آمده است .مثل این جملهء حضرت امیر (ع) که در نامهء ۴۶ نهج البلاغه می فرماید :
” فاخفض لهم جناحک و ألن جانبک وابسط لهم و جهک و آس بینهم فی اللحظه و النظرة و الاشارة و التّحیّة حتی لایطمع العظماء فی حیفک لهم و لاییأس الضغفاء من عدلک “ [ خطاب به یکی از فرمانداران خود که با مردم اینگونه برخورد کند : ]آنان را با نرمخویی پذیرا باش و در هنگامی که چه یک لحظه و یک نگاه و یا در نگاه مستمر یا به اشاره و در اشاره کردن و یا در سلام کردن با همگان یکسان باش ( و تفاوتی قائل مشو ) تا بزرگان در تو طمع ِ ستم نکنند و ناتوانان و ضعیفان از عدالت تو مأیوس نگردند . علاوه بر این توصیهء به نرمخویی در اخلاق اجتماعی ، در اخلاق فردی هم حضرت علی (ع) بسیار به این نرمی و نرمخویی سفارش کرده و آثار مثبت آن را بیان داشته اند . مثل : ” بلین الجانب تأنَسُ النفوس “( با نرمخویی است که دلها و جانهای دیگران آرام می گیرند و با تو مأنوس می شوند)و یا ” مَن لانت عَریکتُهُ و جَبَت مَحبّتهُ “( هر که خلق و اخلاقش نرم باشد دوستی با او لازم و واجب خواهد بود )و همچنین می فرماید : ” مَن کانَ عودُهُ کثَفَت أغّصانُهُ “( هر که چوبش نرم باشد – یعنی اخلاق و طبعش نرمخو باشد – شاخه هایش در هم شود – یعنی دوستان و یاران او بسیار خواهند بود ) [ ن . کنیه به غرر الحکم باب اللّین و الّلیّن ] 4- عفو : یعنی بخشیدن و در گذشتن از گناه و اشتباه خطاکاران که قبلاً در آیات قرآنی دیدیم که خداوند به پیامبرش دستور عفو داده بود : ” خُذ ِ العفو ” ( اعراف ۱۹۹) در احادیث هم بسیار با این واژه بر می خوریم که توصیه شده است عفو و بخشش را شیوه و مشی همیشگی خود قرار دهیم .مثل این روایت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) که می فرماید :” علیکم بالعفو فإنّّ العفولا یزید العبدَ الّا عزّاً فَتَعافوا یُعِزُّکُمُ الله “یعنی بر شما باد به بخشش و عفو که بخشش و گذشت جز بر عزّت انسان نمی افزاید پس نسبت بهم گذشت داشته باشید تا خداوند شما را عزیز بدارد . و البته صفت بخشندگی و عفو در بالاترین درجه اش در خداوند بزرگ است . اویی که نام خود را بخشنده و ” عَفُوّ ” گذاشته است . چنانکه در دعای ۱۶ صحیفهء سجادیه می خوانیم که امام سجاد (ع) همین مطلب را در قالب دعا و راز و نیاز با خداوند چنین عرضه می دارد :” انتَ الذی سمَّیتَ نَفسَکَ باِلعَفُوِّ فَاعفُ عنّی ” ( وتویی که وجودت و نام خویش را بخشاینده گذارده ای ، پس بر من ببخشای ) این عفو و بخشش نیز از دیگر مفاهیم مرتبط با مداراست و جلوه ای از مداراست که بدون آن نمی توان صحبت از مدارا کرد . 5- صَفح : یعنی چشم پوشی و نادیده گرفتن خطاها و لغزشهای دیگران . چنانچه برخی از علمای لغت شناس مثل راغب اصفهانی در المفردات خویش اشاره کرده اند بین عفو و صفح یک تفاوت ظریف است که در عفو توجه به خطا و اشتباه می شود و پس از این گذشت می شود و بخشیده می شود ، ولی در صَفح اصلاً آن گناه و یا خطا و لغزش به روی خطا کار هم آورده نمی شود و مثلاً اگر مجرم یا خطا کار در مقام عذر خواهی برآمد در صفح با او به گونه ای برخورد می شود که انگار اساساً گناهی از او سرنزده است .در عفو با فرض خطا و گناه و با لحاظ آن ، خطاکاربخشوده می شود ولی در صفح کلّ خطا و لغزش نادیده گرفته می شود و از اصلِ ماجرا نادیده گرفته می شود . این آموزش ِ ظریف اخلاقی را در قرآن چنین می بینیم که خداوند می فرماید :”وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ” ( نور /۲۲ )باید عفو کنید و ببخشید و باید لغزشهای دیگران را نادیده بگیرید . آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد ؟ و خداوند بسیار بخشنده و بسیار مهربان است . چنانکه می بینید خداوند عفو و صفح را به طور توأمان از ما خواسته است و بخشیدن خود را منوط به اینگونه اخلاق بخشندهء ما قرار داده است . خداوند به پیامبرش حضرت محمد (ص) در مورد مشرکان بارها به این صفح توصیه می کند : ” فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ” ( زخرف /۸۹ ) از آنان درگذر و به ایشان سلام کن و یا ” فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ” ( حجر / ۸۵ ) از دشمنان به زیبایی و نیکویی صرفنظر کن ( خطاهایشان را به شایستگی نادیده بگیر ) .صفح چنانکه اهل لغت گفته اند « ترکُ التثریب » است . یعنی سرزنش نکردن مُجرم . چیزی که هم خداوند چنانکه دیدیم در قرآن به پیامبرش امر می کند و هم روش محمّدی و بلکه روش الهی تمام پیامبران که شاگردان اخلاق رحمانی حضرت حق هستند چنین بوده است . در قرآن کریم و در ماجرای حضرت یوسف (ع) می خوانیم که یوسف وقتی بعداً با برادران گنهکارش که او را در چاه انداخته بودند و به پدر ( حضرت یعقوب ) دروغ گفته بودند نه تنها گناه آنها را می بخشد بلکه به برادرانش می گوید امروز ملامت و توبیخی متوجه شما نیست و خداوند شما را می بخشد :” لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ “( یوسف / ۹۲ ) . پس صفح از عفو از لحاظ مرتبت بالاتر است و هر صفحی عفو است در حالیکه لزوماً هر عفی صفح نیست . بلکه صفح ، عفو بدون کمترین سرزنش و عتاب است . چنانکه امام رضا (ع) فرموده اند :” الصفح هو العفو مِن غیر ِ عتاب ” ( تفسیر برهان ، ذیل آیهء ۸۵ سورهء حجر ) و طبیعتاً با این توضیحات « صفح » از ملزومات بدون چون و چرای یک مدارای کامل است . ان شاء الله ادامهء این مفاهیم و واژگان مرتبط با مدارا را در ادامهء بحث در جلسات بعدی پی خواهیم گرفت . خداوندا به ما توفیق عفو و صفح عنایت فرما و ما را مشمول رحمت و بخشش خویش قرار ده که تو بخشنده ترین بخشندگانی ! خدایا همهء انسانهایی که در مشکل و رنج قرار دارند از آنها رفع مشکل بفرما ، مخصوصاً در کشورهای عراق ، افغانستان و لبنان صلح و آرامش برقرار بفرما .دردهای مردم مصیبت زدهء چین که گرفتار زلزله شده اند را تسکین بخش ….. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته