حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد ناصر تقوی
«بسم الله الرحمن الرحيم »الحمد لله ربّ العالمین ، و الصلوة و السّلام علی حبیبه سید الرّسل محمدٍ صلی الله علیه و علی اهل بیته الطاهرین و علی صحبه المکرّمین .
عبادالله ! اُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه .
خودم و شما را به پرهیزگاری و تقوای الهی و رعایت ادب الهی توصیه می کنم . پرهیزگاری و زیرکی :ما دو واژه داریم که در تضاد مفهومی با یکدیگر هستند : « کیاست » و « حماقت » . کیاست یعنی زیرکی ، هوشیاری ، فطانت و خوش فهمی و در مقابل حماقت یعنی کندفهمی ، کودنی ، کم عقلی و ضعف در ادراک . طبیعتاً زیرکی و قوّت در ادراک و تعقل خصوصیت و درجه ای بالاتر از فهم و درک معمول و یک صفت و امتیاز خوب است و حماقت و ضعف در ادراک ، پایین تر بودن از وضعیت نرمال و معمولی است و یک نقطهء ضعف به حساب می آید .
انسان ِ زیرک با همه جانبه اندیشی ، تدبیر و دور اندیشی و با بهره گیری از تعقل و درک بالای خود به مسایل نگاه می کند و عمل خویش را مبتنی بر همین نموده و براساس همه جانبه نگری و بررسی سود و زیان و لحاظ کردن نتیجهء گفتار و رفتارش عمل می کند و اولویتهای زندگی خویش را بر می گزیند . در حالیکه انسان ِ احمق ، یکسو نگرانه و بدون دوراندیشی ، سود و زیان اصلی خود را تشخیص نداده و بر اساس اولویتهای نادرست اصطلاحاً فقط تا نوک بینی خود را می بیند .
حال ما در زندگی ، زیرکی و زرنگی را به چه می دانیم ؟ به اینکه از وقت خود ، از عمر خود و از فرصتهایی که در اختیار داشته ایم بهترین استفاده را بکنیم . کسی که با توجه به سنش بهترین شغل ها و در آمد ها ، بهترین منزل و زندگی ، بهترین تحصیل ، بهترین همسر و …… خلاصه همهء این بهترین ها را داشته باشد انسانی زیرک ، باهوش و با کیاست می دانیم و کسی که همهء فرصتهای خویش را از دست داده و یکی پس از دیگری موقعیت های پیش آمده و فرصتهای طلایی خود را به باد داده است را انسانی احمق می انگاریم .
اگر چه همهء اینها می تواند نمونه ها و مصادیقی از زیرکی و از سوی دیگر مصادیقی از حماقت باشد ولی فرصت ها و موقعیت ها فقط در پول و ماشین و خانه و زندگی و تحصیل و مدرک و شغل نیست . بلکه بالاترین فرصت و موقعیت ، عمر انسان است و بزرگترین دور اندیشی در نظر داشتن جهان دیگر پس از این جهان . استفاده از تمام فرصتهای نام برده شده زیرکی است ولی قلّهء زیرکی ها و اوج زیرکی پرهیزکاری و تقوی است . چنانکه پیامبر اکرم (ص) حضرت محمد می فرمایند :
” اکیسُ الکیس التُّقی و احمَقُ الحُمق الفُجور ” ( بحار الانوار ، ج ۷۷ ، ص ۱۱۷ )
زیرکانه ترین زیرکی ها پرهیزکاری است و احمقانه ترین احمقی ها گناهکاری است .انسان پرهیزکار بهترین اولویتها را در بهره مندی از فرصتهای طلایی عمرش برمی گزیند و هم امروز و هم فردای خود را می سازد و انسان گنهکار با انتخاب نادرست اولویتها ، سیاهی و تاریکی آیندهء خویش را به بهای گناه امروز خود می خرد و حماقت خود را به بالاترین شکل به نمایش می گذارد .انسان ِ پرهیزکاری که خود را برای بزرگترین و مهم ترین سفر زندگی اش آماده می کند ، زیرک ترین و باهوش ترین هوشمندان است . کسی که با تقوی و پرهیزکاری ، خیر و سعادت دنیا و آخرت خویش را تضمین می کند آیا زیرک ترین نیست ؟
امیدواریم خداوند ما را از جمله این زیرک ترین ها یعنی از متقین قرار دهد .ادامهء بحث مفاهیم مرتبط با مدارا در جلسات گذشته برخی از مفاهیم مرتبط با مدارا را که مشخصاً رفق ، تغافل ، لین ، عفو ، صفح ، حلم ، صبر ، تحمل و کظم غیظ بود اشاره کردیم . دامنهء این مفاهیم و موضوعات مختلف را که در روایات اسلامی آمده است می توان در ابواب و موضوعات دیگر نیز گسترده دید .
ابواب و موضوعاتی مثل : ابواب معاشرت ، تراحم و تعاطف ( مهرورزی به یکدیگر ) ، کتمان سرّ و عیب پوشی و تفاؤل ( خوش بینی ) که به علّت رعایت اختصار به همین اشاره بسنده می کنیم .
عقل و مدارامدارا اگر چه توصیه ای دینی است و در اسلام بدان تأکید گشته است ولی به سان بسیاری دیگر از توصیه ها ، در این سفارش توجه به تعقّل داده شده است و از مدارا به عنوان یک نتیجه ای که از فرایند تعقل و تفکر گرفته می شود یاد شده است .
اگر چه ما گزارهء ” ما حَکَم به العقل حکم به الشّرع و ما حکم به الشّرع حکم به العقل ” را در اسلام داریم و بین حکم عقل و حکم شرع یک نوع همراهی و همسازی وجود دارد و لیکن در مواردی مثل « مدارا » خود روایات تأکید بر جنبهء عقلانی مدارا می کنند . به این معنی که فارغ از تعلّقات دینی و آیینی و اینکه انسان پیرو چه دینی است ؛ اگر اندیشه کند و رفتار و گفتارش را مبتنی بر عقلانیت قرار دهد بدون شک به همین مدارا و رواداری با دیگران می رسد .
به طوریکه پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) ملاک عقل و عمل به اندیشهء عقلانی را در بررسی رفتار مدارا جویانه و ملاک پستی و ذلّت انسانها که جهت مقابل عمل به عقلانیت است در حرکت ضد مدارا گونهء افراد می داند و می فرماید :
” أعقَلُ الناس ، أشدُّهُم مُداراةًً للنّاس و أذلُّ النّاس مَن أهانَ الناس ”
( بحار الانوار ، ج ۷۵ ، ص ۵۲ )
عاقل ترین مردم کسی است که بیشترین مدارا را نسبت به مردم دارد و پست ترین مردم کسی است که به دیگران اهانت می کند .این جمله بسیار زیبا و پر مغز است . یعنی اگر رفتار و عقاید و آراء دیگران مورد قبول تو نبود ، عقل تو حکم به مدارا می کند و اگر بر خلاف برخلاف عقلانیت و راه مدارا ، پرخاش و اهانت را با دیگران در دستور کار خود قرار دادی ، این اهانت به غیر خودت و اهانت به غیر از موافقین اندیشه و عمل خودت نشان پستی نفس توست . پستی ای که مهم ترین نشانهء آن عدم بهره مندی از عقل در آن نفس است .مدارای با مردم آنچنان اهمیت دارد که حضرت محمد مصطفی (ص) آن را پس از ایمان به پروردگار اصل و قلّهء خردمندی و عقلانیت ذکر می کند و می فرماید :
” رأسُ العَقل بعدَ الإیمان بالله مُداراةُ الناس ” ( بحار الانوار ، ج ۷۷ ، ص ۱۴۷ )
( رأس و اصل عقل و خردمندی پس از ایمان به خداوند مدارا کردن با مردم است ) .
شبیه همین جمله را حضرت علی (ع) می فرماید که ” رأسُ الحکمة ِ مُداراةُ الناس ” (غُررالحکم ) یعنی سَرِ حکمت یا قلّهء حکمت مدارا کردن با مردم است . حکمت آن علم و دانش جامع است که از چشمهء خردمندی و عقل سیراب گشته و در رفتار صحیح ، عقلانی و پسندیدهء انسان تجلی پیدا می کند و اگر بخواهیم دقیق تر بدانیم که حکمت چیست به زبان خود آنحضرت که امیر الکلام است مراجعه می کنیم تا تعریف حکمت را بهتر بیابیم .
آنجا که می فرمایید : ” الحکمة ُ شجرةٌ تنبتُ في القَلب و تُثمِرُ علی اللّسان ” حکمت درختی است که در دل می روید و بر زبان میوه می دهد ونیز می فرمایند : ” بالحکمةِ یُکشَفُ غطاءُ العِلم ” بوسیلهء حکمت پرده و پوشش علم برداشته می شود . ( غررالحکم ) حال رأس این حکمت و عمل و گفتار حکیمانه مدارا کردن با مردم است . یعنی اگر از مصادیق بخواهیم به مفهوم برسیم ، از همین مدارای در کلام و عمل می توانیم پاره و قسمت مهمی از حکمت را در وجود خود پیاده کنیم .
از سوی دیگر عاقل ترین مردمان و حکیم ترین آنان که پیامبران هستند ، در زندگی شان بیشترین مدارا را با مردم داشته اند . وجود سیرهء پیامبر بزرگوار حضرت محمد (ص) بهترین دلیل برای این مدعاست . او که أعقل الناس است و عاقل ترین مردمان است آنچنان اهل مدارا حتی با سخت ترین دشمنانش است که حیرت انسان بر انگیخته می شود . و البته این رفتار مدارا جوی پیامبران هم یک جوشش درونی از حکمت و عقل آنان است و هم یک توصیهء بیرونی از جانب خداوند چنانکه در قرآن کریم آمده بود و قبلاً به آن اشاره کردیم . اما خود پیامبر اکرم (ص) نیز در این زمینه فرمایشاتی دارند که ان شاء الله در فرصت بعدی بدان خواهیم پرداخت .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته