حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد ناصر تقوی
«بسم الله الرحمن الرحيم »الحمد لله ربّ العالمین ، و الحمد الله الذي تُحَلُّ بِه عُقَدُ المکاره و یُفثَأُ بِه حَدُّ الشدائد و یُلتَمَسُ مِنهُ المَخرَجُ إلی رَوح ِ الفَرَج ، ذَلَّت لِقُدرتِهِ الصِّعاب و تَسَبَّبت بِلُطفِهِ الأسباب و صلّی الله علی سیدنا محمدٍ و علی آله بیته الطیبین الطاهرین و علی اصحابه المکرّمین.
عبادالله ! اُوصیکم و نفسی بتقوی الله و أُخوِّفکم و نفسی من عقابه فإنّ الله ینجي مَن اتّقاهُ بمفازَتهِم .پرهیزکاران و آسودگان از اندوه:حضرت امام محمد باقر (ع) که نوهء دانشمند پیامبر اکرم (ص) است ولقب وی « باقر » یعنی شکافندهء علم نام دارد در یکی از خطبه های نماز جمعهء خویش بعد از حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر خدا حضرت محمد (ص) در توصیهء به تقوی و پرهیزکاری چنین می فرماید که :
” اوصیکم عبادالله بتقوی الله و أُخوّنکم من عقابه ، فإنَّ الله یُنجي مَن ِ اتّقاه بمفارتهم ، لا یمسّهم السّوء و لا هم یحزنون “
[ صلاة الجمعة و العیدین في مصادر الفریقین ، ص ۱۶۵ ] یعنی ای بندگان خدا ! شما را به تقوای الهی توصیه می کنم و شما را بر حذر می دارم و به شما اعلام خطر می کنم از عِقاب و مجازات خداوند ، پس حقیقتاً خداوند نجات می بخشد هر آنکس را که پروای او را و حرمت الهی را داشته با رستگار کردن آنان ، به طوریکه در آن ( رستگاری ) هیچ گزندی به آنان نمی رسد و هیچ اندوهی در آنان راه نمی یابد .
توضیح و تفسیر این جملات پر معنی ساعتها وقت می خواهد ولی همینقدر کوتاه اشاره کنم که وقتی انسان با پرهیزکاری و تقوی از گناه و بدی و بی حرمتی در محضر پروردگار دوری کند خداوند نیز شرّ و اندوههای حقیقی را از او می راند .در قرآن کریم در حدود ۱۴ ایه داریم که این عبارت و یا شبیه این عبارت را می بینیم که می فرماید این افراد در روز قیامت « لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون » یعنی نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند .این در واقع خصوصیت متقین و پرهیزگاران است که در آیات مختلف با جلوه ها و تعاریف گوناگون مؤمنین متّقی و نیکوکار وصف شده اند که مثلاً :
” فَمَن آمَنَ واصلَحَ فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون ” ( ۴۸ – انعام ) یا مثلاً ” فَمنِ اتّقی و أصلح …. ” ( ۳۵ – اعراف ) یا ” إنّ اولیاء الله ….. ” ( ۶۳ – یونس ) یا ” إنّ الذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا …. ( ۱۳ – احقاف ) که همهء این مؤمنین صالح و متقین ِ نیکوکار یا اولیای الهی یا کسانی که گفتند پروردگار ما « الله » است و در این راه ایمان خود استقامت ورزیدند همه و همه بندگان پرهیزکار خداوند هستند که این بندگان واقعی خداوند ، نه ترسی بر آنهاست و نه در روز قیامت اندوهگین خواهند بود چنانکه در سورهء زخرف آیهء ۶۷/۶۸ می فرماید :
در روز قیامت حتی دوستان هم ، دشمن همدیگر می شوند مگر پرهیزکاران و متقین و در آنهنگام است که خداوند به این پرهیزکاران می گوید : ای بندگان من ! امروز نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین خواهید شد :
” الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ، يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ “
پس متقین و پرهیزکاران که امروز و در این دنیا از گناه و بدی پرهیز می کنند خداوند هم اندوه و سوء ( بدی ) و شرّ را به تعبیر امام باقر (ع) از آنها دور نگاه می دارد و آنان را به رستگاری شان نجات می بخشد .بحث ما بررسی مدارا در روایات اسلامی و احادیث بود ، نکاتی گفته شد و امروز ادامهء آن بحث :مدارا و بعثت انبیاء :یکی از نکات قابل توجهی که در روایات اسلامی بدان بر می خوریم مسألهء ارتباط مدارا با بعثت و برانگیخته شدن پیامبران و ارسال رسولان از جانب خداوند است . بدون شک مسألهء مدارا با سیرهء پیامبران مرتبط بوده و چنانکه در مباحث مربوط به قرآن کریم ذکر کردیم خداوند به پیامبران و مخصوصاً پیامبر خاتم ( آخرین پیامبر ) خود امر به مدارا می کند . ولی در مورد اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی آنقدر این ارتباط قوی است که پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) می فرمایند :
” بُعِثتُ بِمُداراةِ النّاس ” [ الجامِعُ الصَّغیر ، ج۱ ، ص ۴۸۶ ؛ و نیز در نهج الفصاحة ] یعنی من برای مدارای با مردم مبعوث شدم . این جمله بسیار اهمیت دارد . « بعثتی برای مدارا کردن » و این یعنی آموزش عملی مدارا . پیامبری که « اسوهء حسنه » برای تمام مردم است از بزرگترین فلسفه ها و اهداف بعثتش مدارای با مردم است و این در کنار « اِتمام مکارم اخلاقی » و یا دقیق تر بگوئیم از بارزترین مصادیق « اتمام مکارم اخلاقی » است . چرا که پیامبر می فرماید : ” إنّی بُعثتُ لِأُتمِمَّ مکارِمَ الأخلاق ” یعنی من برای این برانگیخته شدم تا بزرگواریها و والائیهای اخلاق را کامل گردانم و بدون تردید از برجسته ترین جلوه های این مکارم اخلاقی برخورد با مخالفین و حتی دشمنان و مدارای با آنان است .چنانکه گفتیم مدارا ، سیره و روش پیامبران بوده است و خود پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) به عنوان واپسین رسول الهی چنین می فرماید که این روش مدارا گونه ، بلکه مأموریت الهی از جانب خداوند بوده که جماعت و گروه پیامبران (مَعاشِرَ الأنبیاء ) با مردم مدارا کنند همانگونه که مأموریت داشته اند واجبات را انجام دهند .( یعنی همچون دیگر واجبات آنرا انجام می دادند و مأمور بدان بوده اند ) :عن النبی (ص) قال : ” اِنّا اُمِرنا – مَعاشِرَ الأنبیاء – بِمُداراة ِ النّاس کَما اُمِرنا بِأداءِ الفرائض ” [ بحار الانوار ، ج ۷۵ ، ص ۵۳ ]و یا در جای دیگر به صورت خاص می فرمایند که خداوند مرا به مدارای با مردم دستور داد و امر نمود همچنانکه به ادای واجبات و انجام فرائض امر کرد :
” أمَرَني ربي بمداراةِ الناس كما أمرني بِأداء الفرائض ، ) ”
[ اصول کافی ، ج ۲ ، ص ۱۱۷ ]
و در روایتی دیگر امرِ به مدارا را در کنار امرِ به تبلیغ رسالت و پیامبری خویش ذکر می کند و می فرماید :
” أمرني ربّی بمداراة ِ الناس کما أمرني ربّی بتبلیغ ِ الرّسالة ”
[ مشکوةُ الأنوار ، ص ۱۱۷ ]
همچنین به صورت خاص می فرمایند : ” اُمِرتُ بِمُداراة الناس ”
[ تحف العقول ، ص ۴۸ ]
یعنی من به مدارا کردن با مردن مأموریت یافتم و امر شده ام .
چنانکه گفته شد و در کلام حضرت محمد (ص) هم آمده بود تمام پیامبران به مدارا مأموریت یافته اند و هریک به مقتضای شرایط و زمانهء خود این امر الهی را اجرا می کرده اند و نمونه های مختلفی از شکیبایی ، تحمّل و کظم غیظ و مدارای آنان را در احادیث اسلامی هم می بینیم که نه فقط در مورد پیامبران اولوالعزم بلکه در خصوص دیگر پیامبران هم به موارد و نمونه هایی از این مدارا و تحمل اشاره شده است . مانند این روایت که حضرت محمد (ص) در مورد حضرت ایّوب (ع) فرموده اند :
” کانَ ایّوب أحلَمَ الناس و اَصبَرَ الناس و اکظَم النّاس لغَیظ ”
[ کنز العُمّال ، حدیث ۳۲۳۱۶ ]
حضرت ایوب بردبارترین مردم و شکیباترین مردم بود و بیشتر از همه خشم خود را فرو می برد و کنترل می کرد .
امّا پیامبر اکرم (ص) حضرت محمد که اسوهء حسنه است نه فقط برای مسلمانان یا اعراب و قوم عرب یا برای مشرق که برای همهء مردم اسوهء حسنه است . پیامبری که از خصوصیات پیامبری اش اینست که برای قوم خاصی ارسال نشده است و پیام جهانی دارد . چنانکه خود آنحضرت می فرماید :
” بُعِثَ کُلُّ نبی ٍ کانَ قبلي الی اُمّته بلسان ِ قَومِه و بَعَثَنی الی کُلِّ أسوَدَ و أحمَرَ بالعَربیّة “
( بحار الانوار ، ج۱۶ ، ص ۳۱۶ )
یعنی : پیش از من هر پیامبری به زبان قوم خودش و به سوی امّت خویش فرستاده شده است ولی خداوند مرا به زبان عربی و برای همهء مردم – نه قوم مشخصی – از سیاه و سفید مبعوث کرده است .
چنانکه در روایت دیگری می فرماید خداوند به من خصائصی داده است که به پیامبران پیش از من نداده بود و از جملهء آنها می فرماید :
” اُرسِلتُ إلیَ الأبیض و الأسوَدِ و الأحمر ” که من به سوی سفید و سیاه و سرخ ارسال شده ام یعنی پیام من عام است و مربوط به قوم و قبیلهء خاصّی نیست و برای همهء انسانهاست .حال چنین پیامبری که دیگر اگر او را پیامبر اسلام بگوئیم – با این توضیح – جملهء دقیقی نگفته ایم و خطا کرده ایم ، اصل ِ بعثت خویش را به مدارا و برای مدارای با مردم می داند و خود وی در سیره اش بالاترین درجهء مدارا را به نمایش می گذارد . به طوریکه عایشه همسر رسول خدا وی را چنین وصف می کند :
” کانَ ألیَنَ الناس و أکرم الناس ” [ الطبقات الکُبری ، ج۱ ، ص ۳۶۵ ]
حضرت محمد (ص) نرمخوترین مردم و بزرگوارترین مردم بود .
و امام علی (ع) نیز حضرت محمد (ص) را ” ألینهُم عَریکةً ” یعنی از لحاظ سرشت و خلق و اخلاق ، نرمخو ترین مردم می داند . [ مکارم الاخلاق ، ج۱ ، ص۵۱ ]ان شاء الله ادامهء این بحث را در جلسات آینده پی خواهیم گرفت . خداوندا ! همهء ما را در تمسّک به سیرهء پیامبران و سیرهء پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) موفق بدار ! آمینوالسلام علیکم و رحمة الله و برکاته