آیت الله سيد عباس حسيني قائم مقامي
«باسمه تعالي شأنه» پس از حمد و ثناي خداوند بزرگ و درود و سلام به پيامبران الهي خصوصاً آخرين آنها حضرت محمد (ص) و درود و سلام به خاندان بزرگوار او كه مروجان و مبلغان شريعت اويند. گفتارهای گذشته پیرامون جنگ و صلح از نظر قرآن بحث کردیم و نتیجه گرفتیم که در قرآن ، « صلح » یک قانون عامّ و قطعی است و امری مقدّس بشمار می آید . و در مقابل ، « جنگ » ، به هر شکل آن پدیده ای شیطانی است که به شدّت از سوی قرآن مورد نفی و نفرت قرار گرفته است .امّا در آغاز بحث ، در نخستین گفتار از این مجموعه گفته شد که غیر از واژه « حرب » (Krieg ) ، واژه های دیگری نیز وجود دارند که گاه آنها را نیز معادل ِ جنگ (Krieg ) تلقی می کنند . واژهء « جهاد » (Dschihad ) و « قتال » ( Gitall) ، مهمترین این واژگان می باشند ولی آیا چنین یکسان إنگاری دُرست است و آیا به راستی « جهاد » و « قتال » ، مفهومی معادل « جنگ » دارند ؟ ! جهاد (Dschiha ) در قرآن « جهاد » (Dschihad ) لغتی عربی است که از ریشهء واژهء سه حرفی « جهد » ( Dschahd ) یا « جُهد » ( Dschuhd) مشتق می شود . و این واژه به معنای « تلاش کامل » و « پذیرش ( تحمّل) سختی های ِ انجام کار » است . یک دانشجو که برای گذراندن دورهء تحصیلی خود با جدیّت تلاش می کند ، عمل او را « جَهد » (Dschahd ) می نامند . بنابراین هر تلاش ِ جدّی که تمام سختی های عمل را تحمّل نماید ، « جُهد » (Dschuhd ) یا « جَهد » (Dschahd ) نامیده می شود . در قرآن نیز این واژهء سه حرفی ، به همین معنا بکار آمده است . به عنوان نمونه در پنج مورد « سوگند های جدّی » که همراه با آمادگی برای پذیرش تمام مشکلات احتمالی می باشد را با این واژه توصیف نموده است : ( یعنی یک شخص وقتی برای انجام یک کار خیلی جدی باشد بطوریکه همهء مشکلات و سختی های آن را آماده باشد که تحمّل نماید قسم می خورد که حتماً آنرا با هر شرایط سختی که دارد انجام دهد ، این « قسم خوردن » که نشانهء جدیّت برای انجام کار است جهد نامیده می شود .” الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ” ( 53/5 )( کسانی که به خدا سوگند خوردند ، جدی ترین سوگند هایشان را )و نیز شکل دیگر این واژهء سه حرفی که تلفظّی متفاوت دارد یعنی «جُهد » (Dschuhd ) را نیز در جای دیگر به معنای « غایت ِ ( تمام ) آن چیزی که در توانایی انسان قرار دارد » بکار گرفته است :” الذین لا یَجدونَ إلّا جُهدَهم ” ( 79/9 )( آنان که جز آنچه در توانشان می باشد چیز دیگری ندارند )از این واژهء سه حرفی ، واژه های متعدد دیگری مشتقّ می شود که در همهء آنها مفهوم « تلاش جدّی و همراه با قبول زحمت و سختی » وجود دارد و یکی از مهمترین این مشتقّات ، واژهء « جهاد » (Dschihad ) است .جهاد ، به معنای « تلاش و بکار گرفتن تمام توانایی و قدرت برای انجام کاری و رفع ِ موانع موجود» می باشد . طبیعی است این « تلاش و بکارگیری تمام توانایی » می تواند برای عملی پسندیده و شایسته باشد و ممکن است در جهت انجام عملی ناپسند و نا شایست باشد .در قرآن ، مواردی وجود دارد که « جهاد » در همین مفهوم کلّی و عامّ ( یعنی تلاش و بکار گرفتن تمام توانایی ) بکار رفته است :” وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ” ( عنکبوت ۲۹/۶ ) ( و هرکس تلاش ( جهاد ) نماید ، برای خود تلاش (جهاد) کرده است [ و نتیجهء تلاش او به خودش باز می گردد ] زیرا خداوند از همهء جهانیان بی نیاز می باشد .« جهاد » در این آیه، مطلق و عامّ است می تواند در راه هدفی نیکو انجام پذیرد ونیز می تواند برای رسیدن به هدفی ناپسند باشد .در واقع معنای این آیه دقیقاً همان چیزی است که در آیات دیگر به صورتی دیگر و با واژه هایی دیگر بیان شده است :” مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ” ( فصلت ۴۱/۴۶ و نیز جاثیه ۴۵/۱۵ )( هرکس عمل نیکویی انجام دهد پس [ سود آن ] برای خود اوست و هرکس زشتی کند نیز [ ضرر آن ] برخودش می باشد . )و نیز آیه دیگر :” إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا” ( اسراء ۱۷/۷ ) ( اگر خوبی کنید برای خودتان خوبی کرده اید و اگر زشتی کنید پس برای خودتان کرده اید. )بنابراین مفهوم واژهء « جهاد » به خودی خود نه مثبت است و نه منفی . بلکه خوب و بد آن به نوع ِ کاری که برای آن تلاش و جدیّت انجام می گیرد بستگی دارد . و از این رو در قرآن نمونه هایی از « جهاد » برای هدف های ناپسند بیان شده است مثلاً « تلاش برای به شرک واداشتن دیگران » را نیز با همین واژه توضیح داده است :” وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا ” ( لقمان ۳۱/۱۵ )( و اگر [ پدر و مادرت ] تلاش نمایند تا تو آن چیزی را به آن آگاهی نداری شریک من ( خدا ) قرار دهی ، از آنان پیروی نکن ولی [ در عین حال ] در[زندگی ] دنیا با آنان به نیکی رفتار نما )و در مقابل نیز موارد فراوانی وجود دارد که نمونهء جهاد در راه خوبیها و نیکی ها می باشند . پس می توان از آنچه که گفته شد نتیجه گرفت که فقط زمانی می توانیم در مورد خوب یا بَد بودن « جهاد » قضاوت نمائیم که نخست نوع کار و هدفی که برای آن تلاش و جهاد صورت می گیرد مورد ارزیابی قرار گیرد . و از سوی دیگر نتیجه می گیریم که « جهاد » شامل هر نوع « تلاش جدّی » می شود و اختصاص به شکل و گونهء خاصّی ندارد . مثلاً : « جهاد علمی » ، « جهاد فکری » ، « جهاد گفتاری » ، « جهاد نوشتاری » ، « جهاد نفسانی » ( یعنی جهاد در مقابل تمایلات شیطانی ِ درون ِ خود ) ، « جهاد مالی » ، « جهاد جانی » و …. همگی گونه ای از « جهاد » بشمار می آیند . آن کس که با تمام جدیّت و تلاش برای رسیدن به اهداف خود – چه نیک و چه بد – از ابزار « علم » ، « اندیشه » ، کلام ( گفتار ) » ،، نوشتار ( کتابت ) ، ثروت ( سرمایهء مالی ) و بلاخره جان ِ خود استفاده می کند ، این تلاش او « جهاد » نامیده می شود ولی تنها زمانی که عمل او عمل نیک و پسندیده ای باشد ، جهاد او « مقدس » و در اصطلاح قرآن « جهاد در راه خدا » ( فی سبیل الله ) خواهد بود . پس همانگونه که « جهاد » به خودی خود ، دارای گونه ها و اقسام مختلفی می تواند باشد « جهاد در راه خدا » نیز اختصاص به شکل خاصّی ندارد بلکه « تلاش در راه هر عمل نیک و پسندیده ای » ، مصداق و نمونهء « جهاد در راه خدا » است . خداوند در قرآن ، تصریح می کند که هر کس در راه خدا جهاد و تلاش نماید ، خداوند نیز او را به راههای خود ، که راه های سعادت و رستگاری است هدایت می نماید : ” وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ” ( عنکبوت ۲۹/۶۹ )( و آنان که در راه ما ( خدا ) تلاش ( جهاد ) می کنند بی تردید ما آنان را به راههای خود هدایت می کنیم . و آگاه باشید که بی هیچ تردید ، خداوند با نیکوکاران است )ملاحظه می شود که از این آیه به صراحت دانسته می شود که از نظر قرآن ، هر « تلاش ِ نیکوکارانه » ( تلاش در راه انجام عمل نیک ) ، « جهاد مثبت » و یا « جهاد در راه خداوند » است خصوصاً اینکه در آخر آیه تصریح می کند که « خداوند با نیکوکاران است » و بدین وسیله می فهماند که منظور از « کسانی که در راه ما ( خدا ) جهاد می کنند » همان « نیکوکاران » می باشد . و نیز در آیهء دیگر می گوید :” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ………”( حج (۲۲)/۷۸-۷۷ )( ای کسانیکه ایمان آورده اید [ در برابر خداوند ] رکوع و سجده کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیک کنید ، باشد که رستگار شوید . و دربارهء خداوند انگونه که شایستهء « جهاد » برای اوست « جهاد » کنید )در این آیه نیز خداوند پس از یادآوری چند نمونه از مهمترین نیکی ها که همان پرستش خداوند است ، بطور کلّی همگان را دعوت به انجام نیکی می کند و سپس یادآور می شود که انجام نیکی ها همان جهاد است . پس در منطق ِ قرآن ، « تلاش ِ جدّی » برای هر عمل نیکویی ، « جهاد در راه خدا » می باشد . چرا که خداوند منبع و منشأ همه خوبیهاست و به همین دلیل « تلاش برای انجام خوبیها » ، « تلاش در راه خدا » نامیده می شود . چنانکه قرآن بارها انسانها را دعوت به نیکوکاری کرده و تصریح نموده است « خداوند نیکوکاران – یعنی هر کس که هر عمل نیکی را انجام دهد – دوست می دارد :” وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ” (بقره ۲/۱۹۵ )( نیکی کنید ، بی تردید خداوند نیکوکاران را دوست دارد . ) عفو و بخشش دیگران ( ۱) ، کنترل خشم و غضب ( ۲ ) ، نیکی به پدر و مادر و رعایت احترام آنان ( ۳ ) ، تقوا و پارسائی و صبوری کردن ( ۴ ) ، ایمان به خدا و باور به رستاخیز و جهان غیب ( ۵ ) ، إنفاق و بخشش به دیگران ( ۶ ) ، همکاری های دوستانه با یکدیگر و پرهیز از دشمنی و گناه ( ۷ ) و …. اینها تعدادی اندک از نیکی هایی است که در قرآن از آنها نامبرده شده که تلاش برای انجام هر کدام از آنها ، نمونه و مصداق « جهاد در راه خدا » است و هدایت و رستگاری را به دنبال خواهد داشت و لذا می توان هر کدام از آنها را « جهاد نفس » ( heiliger Dschihad und heiliger Bemühung ) نامید ! در احادیث فراوانی ، پیامبر اسلام نوع دیگری از جهاد مقدّس را برای مسلمانان بازگو می کند که از هر جهاد دیگری مهمتر است و لذا آن را « جهاد بزرگتر » (größere Dschihad und größere Bemühung ) ( جهاد اکبر ) نامید . و آن جهاد انسان در برابر تمایلات ِ شیطانی ِ نفس ِ خویش » است . چنانکه قرآن به صراحت بارها شیطان را دشمن انسان نامیده که آدمی هرگز نباید دشمنی او را با خود فراموش کند :” إنّ الشیطان لکم عدوٌ فاتّخذوه عدّواً ” ( فاطر (۳۵) ، ۶ )( شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید )و طبیعی است که در برابر دشمن باید هماره از خود مراقبت کرد .عقل انسان ، خوبی ها و نیکی ها را بدون استثناء – می ستاید و بر ضرورت انجام آنها تأکید می ورزد ولی در کنار این تمایل و گرایش به خوبی و نیکی که بطور طبیعی درون هر انسانی وجود دارد ، نفس او نیز گاه او را به سوی زشتی ها و بدیها فرا می خواند ، مقاومتی در برابر این « فراخوان شیطانی » و تلاش و جهاد برای انجام خوبی ها و نیکی هایی که « عقل » بر آن تأکید می ورزد ، از هر تلاش و جهادی مهمتر است چرا که همهء بدیها و زشتی های بیرونی ، نظیر دشمنی ها ، ظلم ها ، خشونت ها ، خونریزی ها و ….. از بدیهای درون ِ انسان نشأت می گیرد و اگر انسانها بتوانند این تمایلات ِ بدخواهانه و شیطانی ِ درون خود را کنترل نمایند و در برابر آنها مقاومت کنند بی تردید هیچ زشتی و بدی در جامعهء بشری رخ نخواهد داد به هر میزان که در برابر این تمایلات ، سستی و کاهلی شود و با آنها همراهی گردد شرّ و بدی در بیرون بیشتر خواهد شد و از این رو پیامبر اسلام آن را « جهاد اکبر » ( جهاد بزرگتر ) نامید .نکتهء بسیار مهم اینکه ، پیامبر این سخن را زمانی بیان کرد ، و اهمیّت « جهاد درونی » را آنگاه یادآور شد که او و یارانش ، تنها ساعتی بود که از صحنه دفاع در برابر یک تهاجم سخت دشمنان فارغ شده بودند . و او بدین وسیله خواست به آنان چند نکته را یادآور شود : نخست اینکه به آنها بگوید : ریشهء تمام این خشونت طلبی ها و دشمنی ها و تجاوزگری ها در درون انسان قرار دارد و شما که اکنون با دفاع ِ خود ، در برابر عمل ِ زشت ِ مهاجمان مقاومت کردید ، و در راه خدا جهاد نمودید ، باید بدانید که اگرتمایلات شیطانی ِ درون خود را کنترل نکرده و « جهاد درونی » نکنید ، ممکن است در جایگاه همان مهاجمان قرار گیرید و شما نیز تحت تأثیر تمایلات شیطانی ِ درون خود به تجاوز و خشونت علیه دیگران اقدام نمائید .و دیگر اینکه به آنان یادآوری کرد که « دفاع در برابر دشمن ِ مهاجم » و « مقاومت برای حفظ زندگی » صرفاً یک نمونه و مصداق ِ از « جهاد مقدّس » است آن هم نمونه و مصداقی ِ کوچک و کم اهمیّت تر! و « جهاد مقدّس » نمونه ها و مصادیق فراوانی دارد که هر گونه « مقاومت در برابر زشتی ها و تلاش برای انجام خوبیها » را در بَر می گیرد . متن دقیق این حدیث مهم و بسیار مشهور این است :پس از آنکه پیامبر با یارانش از دفاع در برابر یکی از تحاجمات دشمن فراغت یافت ، بی درنگ رو به یاران خود کرد و گفت : « آفرین بر کسانیکه « جهاد ِ کوچکتر » را به پایان رساندند و اکنون رهسپار ِ جهاد بزرگتر ( جهاد اکبر ) خواهند شد . »یاران پیامبر که هنوز از مشقّت و سختی جانکاه ِ درگیری با دشمن آسودگی نیافته بودند با شگفتی سؤال نمودند :« جهاد بزرگتر » چیست ؟پاسخ داد :« جهاد در برابر نفس »( أنًّ التّبی (ص) بعث سرّیة فلمّا رجعوا قال : مرحباً بقوم قضوا الجهادَ الأصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر . فقیل : یا رسول الله ما الجهاد الأکبر ؟ قال : جهاد النفس ) (8) و نیز بار ها فرمود :« مجاهد کسی است که با نفس خود در برابر شیطان مبارزه کند . »بنابراین به سادگی می توان دریافت که « تلاش و جهاد در برابر دشمن ِ بیرونی » فقط و فقط یک نمونهء کوچک و کم اهمیّت تر از نمونه ها و مصادیق گستردهء مفهوم « جهاد » است . ولی متأسفانه معلوم نیست که چرا همین نمونهء کوچک و کم اهمیّت تر که پیامبر اسلام (ص) با صراحت آن « جهاد کوچکتر » می نامد تمام نمونه ها و مصادیق دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده است تا جائیکه بسیاری تا این واژه را می شنوند ، مفهوم جنگ و خشونت ، آن هم نه به معنای دفاعی آن ، بلکه به معنای تهاجمی آن به ذهنشان خطور می کند ؟ اگر بخواهیم با مراجعهء به قرآن متون مقدس اسلامی یک تقسیم بندی دقیق از « جهاد » ارایه دهیم باید نخست آن را بر دو نوع « جهاد درونی » و « جهاد بیرونی » تقسیم کنیم . « جهاد درونی » که همان « جهاد در برابر نفس » است از اهمیّت بسیار بیشتری برخوردار می باشد . و « جهاد بیرونی » نیز هر نوع « تلاش جدّی برای انجام هر کاری» را شامل می شود ، بنابراین « جهاد بیرونی » خود بر دو گونهء « مثبت » و « منفی » خواهد بود و جهاد برای انجام کار های ناپسند را می توان « جهاد نا مقدّس » نامید .و « جهاد مثبت » در راه انجام امور نیک و پسندیده است و خود دارای اقسام و نمونه های فراوانی است و هر عمل شایستهء انسان ، می تواند نمونه ای از « جهاد مثبت ِ بیرونی » باشد . و یکی از نمونه ها و مصادیق آن نیز « دفاع از زنده گی در برابر دشمن مهاجِم » است . (۹) چنانکه دیده شد از سوی پیامبر اسلام این ، جهاد ، یعنی « جهاد دفاعی » ، « جهاد اصغر » ( kleinere Bemühung und kleinere Dschihad ) نام گرفت و « جهاد کوچکتر » ، فقط و فقط ماهیّت دفاعی دارد و آن هم در برابر دشمنی که انسان را مورد تهاجم قرار داده و عملاً زندگی او را مورد هدف قرار داده است . در این صورت دفاع در برابر چنین دشمنی ، حکم قطعی ِ « عقل » می باشد و هیچ عاقلی در ضرورت آن تردید نمی کند و قرآن نیز همین حکم عقلی و عقلائی را مورد تأکید قرار داده و آن را یکی از اعمال نیک و انجام آن را واجب شمرده است . چرا که « زندگی » ، هدیه ای الهی و مقدّس می باشد و باید در حفظ آن بطور جدّی تلاش ( جهاد ) کرد و هرگونه تلاش برای حفظ زندگی خود و دیگران ، پسندیده و مقدس است .در گفتارهای آینده در مورد شرایط « جهاد ِ دفاعی » یعنی جهاد برای « دفاع از زندگی » و تبیین این نکته که « جهاد » هرگز ماهیت تهاجمی و خشونت طلبانه ندارد بیشتر سخن خواهیم گفت . پاورقی ها :۱- آل عمران (۳) /۱۳۴۲- آل عمران ( ۳) /۱۳۴۳- اسراء ( ۱۷)/۲۳۴- یوسف ( ۱۲) / ۹۰۵- بقره ( ۲) /۱۷۷۶- آل عمران ( ۳) /۹۲۷- مائده ( ۵) /۲۸- وسائل الشیعه / کتاب الجهاد – ابواب ( قسمت ) جهاد النفس / باب ۱ / حدیث ۱ و نیز : رک : مستدرک حاکم