حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد ناصر تقوی
«بسم الله الرحمن الرحيم »
الحمدلله ربّ العالمین و الحمدلله الذی لَبِسَ العِزَّ و الکبریاء و اختارهُما لِِنَفسهِ دونَ خَلقه و جَعَلَهُما حِمیً وَحَرَماً علی غیره واصطفاهُما لِجلالِهوالصلّوةُ والسلام علی خاتم الأنبیاء و المرسلین محمّد علیه أفضل الصلوة و علی آلهِ أجمعین و علی صحبه المنتجبین المکرّمین .
عبادالله ! اوصیکم و نفسي بتقوی الله و العملِ بطاعته واجتنابِ معصیته، فإنَّهُ مَن یُطِع ِ الله و رسوله فقد فازفوزاً عظیماً.ویژگی پرهیزکاران :پرهیزکاری و تقوا پیشگی خصوصیات، علامات و ویژگیهایی دارد که برخی ازاین ویژگیها را به صورت اشاره ولیست وار در آیات قرآن کریم و در برخی از روایات می بینیم. مثل آیهء ۱۷۷ سورهء بقره که می فرماید نیکی این نیست که به وقت نماز روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید ( یعنی تمام گفتگوی شما در خصوص قبله و تغییر آن باشد چنانکه مفسرین گفته اند ) بلکه نیکوکار و نیکوکاری آنست که کسی به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورده و مال خود را با تمام علاقه ای که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در سفر و سائلان ( نیازمندان) و بردگان انفاق می کند و نماز را به پا دارد و زکات را می پردازد و همینطور کسانی که وقتی عهد و پیمانی بستند وفا می کنند و در برابر سختی ها و زیانها و هنگام جنگ استقامت می ورزند . اینان کسانی هستند که راست می گویند و اینان از پرهیزکارنند. [ لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره/ ۱۷۷ ) ]یکی از ویژگیهای مهم متقین علاوه بر مواردی که تصریح بد آنها شده است و در این آیه آمده است هماهنگی گفتار و کردار با اعتقاد و ایمان است: ” اولئک الذین صَدَقوا و اولئک هُمُ المتّقون ” صداقت حقیقی و تلائم میان گفتار و کردار از خصایص و ویژگیهای اصلی پرهیزکاران است . کسانی که به حواشی می پردازند و فقط حرف می زنند و عمل ندارند مثل همانانی هستند که همواره مشغول صورت و ظاهر هستند ، ظاهر بی مغز و بی باطن و بی روح .به همین جهت است که در موارد بسیاری از آیات قرآن می بینیم که ایمان و عمل قرین هم هستند و ایمان با عمل تکمیل می شود :والذین آمنوا و عملوا الصالحات.متقین و پرهیزکاران نه تنها در امور اجتماعی و اقتصادی اهل عمل کردن بوده و از مال و حیثیت خود مایه می گذارند بلکه در عبادت نیز مردانه اهل عمل هستند:” إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ “[الذاریات : ۱۵-۱۹]این پرهیزکاران نه تنها در عمل از اموال خود به نیازمندان و محرومان می دهند بلکه در عبادت فردی نیز در خلوت شبانگاهان اهل استغفار هستند و در خلوت تنهایی خویش – بدون ریا و خودنمایی – شب زنده دار هستند . پس این هماهنگی در قول و فعل از برجسته ترین ویژگیهای پرهیزگاران است و وصف ممتازی است که پروردگار فرمود :” اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتّقون . “آنچه در روایات اسلامی هم برای ویژگیهای متقین آمده یا تفضیل همین عمل به اعتقادات است یا تصریح به همین صداقت و درستی . مانند آنچه در نهج البلاغه در اوصاف متقین می خوانیم که :” مَنطقُهُمُ الصّواب ” ( خطبه همّام ) یعنی پرهیزگاران گفتارشان با درستی و راستی توأم است و شعار ِ بی عمل نمی دهند . یا در روایتی دیگر امام محمد باقر (ع) می فرماید از قول جدش حضرت امیر ( علیه السلام ) می فرمایند:” إنَّ لاهل التقوی علامات یُعرفونَ بها : صِدقُ الحدیث واداءُ الأمانة و الوفاءُ بالعهد ….”( میزان الحکمة )اهل پرهیزکاری نشانه هایی دارند که با آن نشانه ها شناخته می شوند : راستگویی ، امانتداری، وفای به عهد ….. یا امام صادق (ع) می فرمایند به طول رکوع و سجود انسانها توجه نکنید بلکه به صدق و راستی آنها و امانت داری شان نگاه کنید .خداوند همهء ما را از مؤمنین ِ عاملِ به اعمال صالح و از پرهیزگاران واقعی قرار دهد . انشاء الله جمع بندی مباحث ، اسلام دین ِ مدارا در جمع بندی مباحث مربوط به مدارا می توان گفت که به استناد آنچه که در قرآن کریم و روایات اسلامی آمده است اسلام در یک کلام دین مدارا است . چنانکه پیامبرش خود را مبعوث به مدارا می داند . و چنانکه خداوند در قرآن کریم به پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) نه تنها در مورد مسلمانان که در مورد پیروان دیگر ادیان و بلکه در مورد مشرکان حتی دستور به مدارا می دهد . اسلامی که میان مدارا و عقل – به عنوان بزرگترین موهبت الهی به انسان و ما با الامتیاز او از سایر موجودات – ارتباطی وثیق می بیند و عاقل ترین مردم را کسی می داند که بیشترین مدارا را نسبت به مردم دارد ( اعقل الناس اشّدهم مداراةَ للناس / حضرت محمد (ص) )وبنا بر این عقلانیت و انسانیت انسان را به مدارا ورزی او پیوند می زند و بستهء به آن می داند . اسلامی که قلّهء حکمت ( رأس الحکمة ) را مدارای با مردم می داند ( حضرت علی (ع))مدارایی که در اسلام به عنوان نیمی از ایمان معرفی شده است ( مداراةُ الناس نصف الایمان ) پیامبر اکرم (ص) ) اسلامی که مدارا را نه فقط در حوزهء خانواده و دوستان که با دشمنان نیز توصیه می کند .از لحاظ عملی نیز مواردی را برشمردیم که در روایات اسلامی با اشاره به آثار مثبت رعایت مدارا در زندگی و آثار منفی عدم رعایت آن ، ما را به هر چه مدارا کردن بیشتر تشویق و ترغیب می کند .شیرهء عملی پیامبر اسلام و بزرگان دین هم مدارا کردن با همهء اقشار مردم – از دوست و دشمن – بوده است . پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) از آغاز بعثت خود که با آزار و اذیت بسیار مشرکان مواجه می شود ، تا جایی که می فرماید ” ما اوذی نبیٌّ بمثل ما أُذیت ” ( هیچ پیامبری همچون من اذیت و آزار ندیده است ) با این حال عکس العمل این پیامبر رحمت و پیامبر مدارا اینست که دست به دعا بر می دارد و به خداوند عرض می کند :” اللّهم اغفر لقومي بأنّهم لا یعلمون ” خدایا قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خود قرار ده چرا که اینان حقیقت را نمی دانند . ( بحار الانوار ، ج ۹۸ / ص ۱۶۷ ) پیامبری که به هنگام فتح مکه و در اوج اقتدار سیاسی و اجتماعی بیشترین مدارا و نرمش را از خود بروز می دهد و عفو عمومی را برای کسانی که سالها او را اذیت کرده بودند صادر می کند . پیامبری که خداوند خُلق و اخلاق او را بسیار بزرگ و عظیم می داند و می ستاید . ( انّک لعلی خُلق ٍ عظیم )نتیجهء اخلاقی و اجتماعی این مدارا در اسلام چنین بوده است که بزرگان اسلام نه تنها پیامبر و اهل بیت طاهرین(ع) و اصحاب بزرگوار او که الگوی عملی مدارا در زندگی بوده اند ، بلکه بزرگان و عالمان و اندیشمندانی که درخت فکر و اندیشهء آنها در سرزمین اسلام ریشه دوانده است ، خداوند گاران مدارا در زندگی فردی و اجتماعی خود باشند . فلاسفه ، عرفا و بزرگانی چون محی الدین عربی ، مولای رومی و سعدی و فردوسی از این جمله اند . اگر در روایات اسلامی از عقل و مدارا و پیوند وثیق ایندو گفتیم ، حکیمی چون فردوسی نیز می گوید :مدارا خرد را برادر بود خرد بر سرِ جان چو افسر بود و نیز می گوید :دلِ خویش را بُر مدارا کنید مرا در جهان نام دارا کنید سعدی نیز به حکمت خویش این را یافته است که : سعدیا چاره ثبات است و مدارا و تحملاشاره به سیرهء مداراجویانهء این بزرگان نیز خود مجال و فرصتی جدا می طلبد . اما نکتهء مهم اینست که مدارا که پیام اصلی اسلام و بلکه به گفتهء پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) که سیرهء تمام پیامبران را مدارا می داند ، پیام همهء ادیان ابراهیمی است ، می باید در زندگی فردی و اجتماعی ما جریان داشته باشد . در اسلام مدارا کردن از جانب دو انسان هم عرض از لحاظ قدرت و منزلت پسندیده است و از جانب بالاتر و قدرتمند بر فروتر و ضعیف تر ، پسندیده تر. بنابراین در رفتار اجتماعی حکومتها و دولتها نیز چنانکه در فرمانهایی مثل فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر می بینیم این توصیهء به مدارا در مقابل مردم مورد تأکید قرار گرفته است . قوام و ثبات و شیرینی روابط اجتماعی به همین مدارا و حُسن معاشرت است . چنانکه در قرآن کریم هم آمده است و قولوا للنّاس ِ حُسناً ( بقره ۸۳ ) و همانطور که مفسیرینی مثل علامه طباطبایی در المیزان گفته اند این حُسن معاشرت با مردم استثنایی ندارد :” حُسن المعاشرة مع الناس کافرهم و مؤمنهم ، مُسلم و غیر مسلم ( المیزان ، ذیل آیهء مذکور ) . بنابراین کسی که دم از ایمان و اسلام و مسلمانی بزند ولی اهل مدارا و حُسن معاشرت با همه نباشد در اسلام و ایمان خود ناقص است و از آموزه های اسلامی فاصله گرفته است . مسلمان حقیقی و مؤمن واقعی به آموزه های اسلام عمل می کند و پیامبر اکرم (ص) را الگوی خویش قرار می دهد . به امید آنکه در این بهار طبیعت که آغاز شکفتن ها و رویش شکوفه هاست همهء ما فضائل اخلاقی و از جمله مدارا و حُسن معاشرت را در درخت جانمان شکوفا کنیم و همه را از عطر ِ اخلاق و رفتار خود سرمست سازیم . ای مقلّب قلبها و دیدگان ، در این بهار جدید و سال جدید احوالات همهء ما و همهء مردم جهان را به بهترین حال و وضعیت تحویل بفرما : حوّل حالنا الی احسن الحال! إن شاء اللهوالسلام علیکم و رحمة الله